عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

صد حیف که آن رفت...

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت 

صد شکر که این آمد و

صد حیف که آن رفت...  

 

عیدتون مبارک....   

 

ماه رمضان هم تموم شد... 

دلم براش تنگ میشه... 

این مدت خیلی اذیتش کردم 

هی گفتم گرسنمه... تشنمه...گرممه و... 

اونم با صبر فراوان یه ماه منو تحمل کرد اما آخرش رفت 

یه بار دیگه بیا قول میدم سال دیگه ٬ دیگه انقدر غر نزنم...قول میدم

تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟ 

تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟ 

نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟  

تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز، 

که از شرم نبود شاد‌پیغامی، 

میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟
نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند  

چیزی نمی‌خواهد  

چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا، 

تلاوت کرده با تدبیر؟ 

 

تو از خورشید پرسیدی،چرا 

بی منت‌ و با مهر می‌تابد؟ 

تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟ 

تو آیا در شبی، با کرم شب‌تابی سخن گفتی 

از او پرسیده‌ای راز هدایت، در شبی تاریک؟  

تو آیا، یاکریمی دیده‌ای در آشیان، بی‌عشق بنشیند؟
تو ماه آسمان را دیده‌ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟ 

تو آیا دیده‌ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟
و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟  

 

تو آیا خوانده‌ای با بلبلان، آواز آزادی؟  

تو آیا هیچ می‌دانی،
اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟ 

نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی،کلامی را نمی‌یابی ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است...  

تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟
جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، داده‌ای آیا ؟!  

ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،
تو آیا جمله می‌سازی؟  

نفهمیدی چرا دل‌بستِ فالِ فالگیری می‌شوی با ذوق!
که فردا می‌رسد پیغام شادی!
یک نفر با اسب می‌آید!
و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!  

تو فهمیدی چرا همسایه‌ات دیگر نمی‌خندد؟
چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بی‌آبیِ احساس؟
نفهمیدی چرا آیینه هم،اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمی‌تابد؟  

نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گم کرده‌ای آیا؟  

جوابم را نمی‌خواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟
ز خود پرسیده‌ام در تو!
که عاشق بوده‌ام آیا!!؟
جوابش را تو هم، البته می‌دانی
سکوت مانده بر لب را
تو هم ای من!
به گوش بسته می‌خوانی 

 

کیوان شاهبداغی

نظرات 2 + ارسال نظر
هانیه یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 13:43 http://www.minuteswithlove.blogfa.com

سلام عزیزم...
عیدت مبارک گلم...

سلاااااااااام
به به خانووووووووووم
چه عجب از این ورااااااا
عید شما هم مبارک

گلنوش یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 12:11

سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
عیدت مبارک خواهرزاده
به قول یکی از دوستان صد عید به این عیدا
معلومه پودر نشدی هنوز

سلاااااااااااااااااااااااااااام
عیدت مبارک خااااااااااااااااااااااله
خوبی؟؟؟
هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز

نه خاله قراره یه دفعه تبخیر شم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد