عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

عکس های به یادماندنی

یکی بود یکی نبود کور بشه چشم حسود

اعتراف

کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی . ارد بزرگ 

 

 

سلام 

خوبین؟؟ 

 

یه سوالی ازتون بپرسم؟؟؟ 

فکر کنید یه روز سر کلاسین و بعد از این که کلاس تموم شد همه از کلاس میرن بیرون و فقط شما میمونید و دوستاتون...

بعد یهو میبینید که یه نفر کیفش پولش رو توی کلاس جا گذاشته... 

آیا.... 

آیا اون کیف رو برمیدارین باز کنید تا با دیدن عکسش بفهمید کیف واسه کی بوده یا اصلا بهش دست نمی زنید یا بدون این که به کارت ها و ... نگاه کنید میبرین تحویل دفتر آموزش یا دفتر موسسه و... میدین؟؟ یا یه کار دیگه می کنید؟؟

اگه کیف خودتون باشه کدوم حالت رو دوست دارین؟؟؟ 

 

 

لطفا تا جواب این سوالا رو ندادین به هیچ وجه ادامه مطلب رو نخونید.... 

با تشکر 

گلی خانوم :) 

اون لحظه ای که مهسا گفت خوب بذار ببینیم شاید تو کیفش عکس داشته باشه به طور ناگهانی همه ی حس فوضولی مهسا به منم منتقل شد و زیاد مقاومت نکردم... 

با این که ترجیح میدادم کیف رو بدون این که بفهمیم واسه کی بوده تحویل مسئولای آموزشگاه بدیم اما یه لحظه نتونستم به حس کنجکاویم غلبه کنم 

البته ما فقط می خواستیم ببینیم کیف واسه کیه و به جز کارت ها که معلوم بود و با باز کردن کیف دیده میشد دیگه به هیـــــــــــــــــــــــــچ چیزی توی اون کیف نگاه نکردیماااا  

 

خلاصه کیف رو باز کردیم و همون تای اول کارتش بود....

با دیدن کلمه ی ناجا روی کارت همکلاسی عزیز!!! جوری هول شدم که انگار اسلحه گرفتن روی شقیقه م 

 

البته مهسا می گفت کلمه ی نیروی هوایی رو دیده اما من فقط کلمه ناجا رو دیدم و خبری از نهاجا و اینا نبود....   

در نهایت هم کیف رو سالم و سلامت تحویل دفتر موسسه دادیم چون صاحبش رفته بود و ما دیگه نمی تونستیم پیداش کنیم...

 


 

پ.ن1: اگر دیدین یه مدت طولانی آپ نکردم بدونید که ناجا دستگیرمون کرده  

پ.ن2: ...

پ.ن3: ...

پ.ن4:...

نظرات 5 + ارسال نظر
نفس شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 17:30 http://princess91.blogsky.com/

خب ازونجایی که از خودم مطمئنم تا مدیر آموزش
واس همین بازش میکنم اگه آشنا بود میرم به خودش میدم و بهش میگم باز کردم که مواخذه نشم
فقط به کارتش نگاه میکنم نه اینکه بشینم توش فضولی کنم

راست میگی خودمون مطمئن تر بودیماما خوب ما رومون نمی شد ببریم تحویل خودش بدیم همون بره از مسئول موسسه بگیره بهتره
ما هم فقط به کارتش نگاه کردیم اما همون جا کنار عکسش نوشته بود ناجا ما هم زود بستیمش که دستگیر نشیم
البته احتمالا کارت پایان خدمتی چیزی بوده دیگه

مهسا... شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 15:14

منم بدون این که بازش کنم میدمش به مسئولین!!!
خب شاید عکس دوس دخترشو بخواد بذاره تو کیفش و نخواد کسی ببینه!!!
اصلا من آدم فوضولی نیستم آخه!!!!!

آره می دونم
فقط یه کم به زور کیفه رو از دستت نجات دادیم
یه کم هااا زور زیادی لازم نداره

فقط یه سوال مهم:
به روح اعتقاد داری؟؟؟

هانیه شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 13:10 http://solongwar.persianblog.ir

خو کار خوبی نکردین دوست خوبتون لو رفت...

خیلی هم کار خوبی کردیم
تقصیر خودش بود که رفته پلیس شده

هانیه شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 13:01 http://solongwar.persianblog.ir

سلووووووووووووم
حااااااااااااااااااااااااااااااااااال
احواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال
بدون اینکه توشو نگاه کنم میرم میدم به آموزش

یعنی نمیگی شاید کیفه مثلا مال یکی باشه که بشناسیش
مثلا واسه من باشه و بیاری مستقیم بدی به خودم و خانواده ای را از نگرانی خارج کنی؟؟؟

گلنوش شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 10:52

سلام
همه ی موارد :دی
من میدمش مدیر موسسه
شایدم اصلا دست نزدم
من اول نرفتم ادامه ی مطلب جایزه چی میدی

علیک سلام
نمی دونم چرا قیافه ت شبیه اوناییه که ادامه مطلب رفتن
جایزه!!!بام!!!!شیب!!!!!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد